Lorem ipsum doler sit amit
بحران مالی 2007-2009 اهمیت مدیریت ریسک در موسسات مالی را برجسته کرد. توجه ویژه به شیوهها و سیاستهای مدیریت ریسک در بانکهای بزرگ در مرکز بحران در مطبوعات عمومی و ادبیات دانشگاهی شده است. تعداد کمی مناقشه دارند که مدیریت ریسک در این مؤسسات – یا فقدان آن – نقش اساسی در شکل دادن به رکود اقتصادی بعدی داشته است. با وجود این تمرکز اخیر، سیاست های مدیریت ریسک نهادهای فردی تا حد زیادی جعبه سیاه باقی می مانند
در این مقاله، عملکرد و پیامدهای مدیریت ریسک را در شش مؤسسه مالی بزرگ ایالات متحده، با استفاده از تکنیکهای فشرده محاسباتی «یادگیری ماشینی» که در نمونهای بیسابقه بزرگ از دادههای کارت اعتباری در سطح حساب اعمال میشود، بررسی میکنیم. بازار اعتبار مصرف کننده برای درک مدیریت ریسک در مؤسسات بزرگ به دو دلیل مرکزی است. اولاً، اعتبار مصرفکننده در ایالات متحده طی سه دهه گذشته به شدت رشد کرده است و در پایان سال 2014 به 3.3 تریلیون دلار رسیده است. اگرچه کاهش نرخ بهره به این معنی است که نسبت های خدمات بدهی با نرخ پایین تری رشد کرده است. دوم، ابزارهای تصمیم گیری الگوریتمی، از جمله استفاده از کارت های امتیازی مبتنی بر اطلاعات “سخت”، به طور فزاینده ای در وام دادن به مصرف کننده رایج شده اند (توماس، 2000). با توجه به حجم بیشتر داده ها و همچنین تعداد تصمیمات بیشتر در مقایسه با وام های اعتباری تجاری، این اتکای جدید به تصمیم گیری الگوریتمی نباید تعجب آور باشد. با این حال، پیامدهای این ابزار برای مدیریت ریسک، برای موسسات مالی فردی و سرمایه گذاران آنها و برای اقتصاد به عنوان یک کل، هنوز نامشخص است